وقتی مخالفان حق سقط جنین انتخاب می‌کنند






توسط جویس آرتور (حق چاپ © سپتامبر 2000)

سقط جنین یک تصمیم کاملاً شخصی است که بسیاری از زنان مطمئن هستند که هرگز مجبور نخواهند شد در مورد آن فکر کنند تا اینکه ناگهان با یک بارداری غیرمنتظره روبرو شوند. اما این می تواند برای هر کسی اتفاق بیفتد، از جمله زنانی که به شدت مخالف حق سقط جنین هستند. بنابراین یک زن مخالف حق سقط جنین وقتی خود با یک بارداری ناخواسته روبرو می شود چه می کند؟ اغلب، به اصطلاح دندان روی جگر می گذارد، اما اغلب، راه حلی را انتخاب می کند که از زنان دیگر دریغ می کند — سقط جنین.

در بهار سال 2000، من حکایات زیر را مستقیماً از پزشکان سقط جنین و سایر کارکنان کلینیک در آمریکای شمالی، استرالیا و اروپا جمع آوری کردم. این داستان ها به زبان خود ارائه دهندگان، با ویرایش جزئی برای دستور زبان، وضوح و اختصار ارائه شده اند. برای حفظ حریم خصوصی، اسامی حذف شده اند.

«من چندین سقط جنین برای زنانی انجام داده‌ام که مرتباً در کلینیک‌های من تحصن می‌کردند، از جمله یک دانش‌آموز 16 ساله که یک روز پس از سقط جنین، حدود سه سال پیش، برای تحصن بازگشت. در طول اقامت او در کلینیک، احساس کردیم که او کاملاً درست نیست، اما هیچ زنگ خطر واقعی وجود نداشت. او اصرار داشت که سقط جنین ایده او بوده و به ما اطمینان داد که همه چیز خوب است. او این عمل را به آرامی پشت سر گذاشت و بدون هیچ مشکلی مرخص شد. یک عمل کاملاً معمول. صبح روز بعد او با مادر و چندین نفر از همکلاسی هایش در مقابل کلینیک با پوسترها و شعارهای همیشگی مخالفان حضور داشت. به نظر می رسد که او سقط جنین مورد نیاز خود را انجام داد و همچنان دیدگاه های مناسب مخالفان را که توسط والدین، معلمان و همسالانش از او انتظار می رفت، به نمایش گذاشت.» (پزشک، استرالیا)

«در طول سال‌ها موارد متعددی داشته‌ام که در آن بیمار مخالف سقط جنین به نحوی استدلال کرده بود که مورد او تنها استثناست، اما موردی که واقعاً تأثیرگذار بود، دانشجوی سال آخر کالج بود که رئیس سازمان حامی زندگی در محوطه دانشگاهش بود، به این معنی که او سال‌ها در آن سازمان سخت کار کرده بود. وقتی داشتم مراحل کارش را تمام می‌کردم، پرسیدم که قصد دارد در مورد سمت بالای خود در سازمان حامی زندگی چه کار کند. پاسخ او با چشمانی گشاد این بود: “تو نمی خواهی به آنها بگویی، اینطور نیست!؟” وقتی اطمینان حاصل کرد که من نمی خواهم، آهی از سر آسودگی کشید و توضیح داد که این موقعیت چقدر برای او مهم است و نمی خواهد این موضوع در آن اختلال ایجاد کند.» (پزشک، تگزاس)

«در سال 1990، در منطقه بوستون، عملیات نجات و سایر گروه‌ها مرتباً کلینیک‌ها را مسدود می‌کردند، و بسیاری از ما ماه‌ها هر شنبه صبح می‌رفتیم تا به زنان و کارکنان کمک کنیم وارد شوند. در نتیجه، بسیاری از «مخالفان» را از روی چهره می‌شناختیم. یک روز صبح، زنی که یک «مشاور پیاده رو» همیشگی بود، با یک زن جوان که به نظر می‌رسید 16-17 ساله است و ظاهراً دخترش بود، وارد کلینیک شد. وقتی مادر حدود یک ساعت بعد بیرون آمد، مجبور شدم جلو بروم و از او بپرسم که آیا وضعیت دخترش باعث شده است نظرش را تغییر دهد یا خیر. او با عصبانیت پاسخ داد: “من انتظار ندارم شما وضعیت دخترم را درک کنید!” شنبه بعد، او دوباره برگشت و از زنانی که وارد کلینیک می‌شدند التماس می‌کرد که «نوزادانشان را به قتل نرسانند».» (اسکورت کلینیک، ماساچوست)

«ما هم سهم خود را از زنان مخالف حق سقط جنین دیده‌ایم، زنانی که مشاوران معمولاً دندان‌هایشان را روی هم فشار می‌دهند. همین هفته گذشته زنی به اندازه کافی بلند اعلام کرد تا همه در اتاق ریکاوری بشنوند که فکر می‌کند سقط جنین باید غیرقانونی باشد. شگفت‌انگیز است که این دومین سقط جنین او در چند ماه گذشته بود، زیرا در عرض یک ماه پس از اولین سقط جنین دوباره باردار شده بود. پرستار با صحبت در مورد تمام کشتارهایی که قبل از قانونی شدن سقط جنین رخ می داد و اینکه چقدر خوش شانس است که مراقبت های ایمن و حرفه ای دریافت می کند، این موضوع را مدیریت کرد. با این حال، این زن جوان به اصرار بر اینکه این کار اشتباه است و باید غیرقانونی شود، ادامه داد. در نهایت پرستار گفت: “خب، فکر می کنم دیگر اینجا شما را نخواهیم دید، نه اینکه شما مورد استقبال قرار نگیرید.” بعداً، بیمار دیگری که این صحبت ها را شنیده بود، از پرستار به خاطر حرف هایش تشکر کرد.» (مدیر کلینیک، آلبرتا)

«اخیراً زنی را دیدیم که پس از چهار بار تلاش و ساعت‌ها مشاوره هم در بیمارستان و هم در کلینیک ما، بالاخره، با آرامش و بدون هیچ حادثه‌ای، سقط جنین انجام داد. چهار ماه بعد، او در شب کریسمس با من تماس گرفت تا به من بگوید که طرفدار حق سقط جنین نبوده و هرگز نخواهد بود و اینکه ما نتوانستیم تشخیص دهیم که او در زمان سقط جنین از نظر بالینی افسرده بوده است. هدف از تماس او این بود که مرا به خاطر نفرستادن او به واحد روانپزشکی به جای اتاق عمل، سرزنش کند.» (مدیر کلینیک، آلبرتا)

«اخیراً بیماری داشتیم که سابقه «طرفدار زندگی»… فعال بودن را داده بود، اما تصمیم گرفته بود سقط جنین انجام دهد. او با من خوش برخورد بود و بحث اولیه ما محترمانه بود. بعداً، او به یکی از کارکنان من گفت که فکر می‌کند سقط جنین قتل است، که او یک قاتل است و دارد نوزادش را می‌کشد. بنابراین قبل از انجام عملش، از او پرسیدم که آیا فکر می کند سقط جنین قتل است — پاسخ مثبت بود. از او پرسیدم که آیا فکر می کند من یک قاتل هستم، و آیا فکر می کند من نوزادش را می کشم، و او گفت بله. اما قتل یک جنایت است و قاتلان اعدام می شوند. آیا این یک جنایت است؟ خب، باید باشد، او گفت. در آن مرحله، او عصبانی و خصمانه شد، و خلاصه گفتگو این بود که او من را به عنوان یک دستگاه توزیع کننده سقط جنین می دید، و چگونه جرات می کنم از او بپرسم چه فکر می کند. پس از اینکه به او توضیح دادم که من برای افرادی که فکر می کنند من یک قاتل هستم یا افرادی که از من عصبانی هستند، سقط جنین انجام نمی دهم، از ارائه مراقبت های پزشکی به او خودداری کردم. من نمی دانم که آیا او شخص دیگری را برای انجام سقط جنین خود پیدا کرد یا خیر.» (پزشک، کلرادو)

«در سال 1973، پس از Roe v. Wade، سقط جنین قانونی شد اما باید در بیمارستان انجام می شد. البته بعداً تغییر کرد. برای اولین «روز سقط جنین قانونی» من پنج عمل را برنامه ریزی کرده بودم. در حالی که بین موارد شستشو می کردم، رئیس بخش زنان و زایمان با من برخورد کرد. او از من پرسید: “امروز چند کودک را می خواهید بکشید؟” پاسخ من از روی عصبانیت، یک پاسخ رکیک آشنا بود. حدود سه ماه بعد، این مسیحی دوباره متولد شده با من تماس گرفت تا توضیح دهد که او مخالف سقط جنین است اما دخترش فقط یک دانش آموز سال سوم دبیرستان است و خیلی جوان است که بچه دار شود و همچنین می ترسید که اگر بچه دار شود، نخواهد آن را برای فرزندخواندگی بگذارد. به او گفتم که نیازی نیست وضعیت را برای من توضیح دهد. گفتم: “تمام چیزی که باید بدانم این است که او سقط جنین می خواهد.” دو سال بعد در تعطیلات دانشگاهی او دومین سقط جنین را روی او انجام دادم. او از من تشکر کرد و التماس کرد: “لطفا به پدرم نگو، او هنوز هم مخالف سقط جنین است.”» (پزشک، ایالت واشنگتن)

«خواهر یک اسقف هلندی در لیمبورگ یک بار از کلینیک سقط جنین در بیک بازدید کرد، جایی که من در دهه هفتاد در آن کار می کردم. پس از ورود به اتاق انتظار پر از جمعیت، به من گفت: “ای خدای من، این دختران جوان اینجا چه می کنند؟” من پاسخ دادم: “همان کاری که شما می کنید.” او گفت: “زن های کثیف کوچک.”» (پزشک، هلند)

«حدود ده سال پیش بیماری داشتم که از کارولینای جنوبی برای سقط جنین به شهر نیویورک سفر کرده بود. از او پرسیدم چرا اینقدر راه دوری رفته تا این عمل را انجام دهد. پاسخ او این بود که او عضو یک گروه کلیسایی است که به سقط جنین اعتقاد ندارند و نمی خواهد کسی بداند که او دارد سقط جنین می کند. او قصد داشت پس از بازگشت به کارولینای جنوبی به گروه بازگردد.» (پزشک، نیویورک)

«یک بار یک مشتری آلمانی داشتم که در هنگام خروج پس از یک سقط جنین دشوار 22 هفته‌ای، از در بسیار از من تشکر کرد. او با لبخندی درخشان افزود: ‘Und doch sind Sie ein Mörder.’ (‘و شما هنوز هم یک قاتل هستید.’)» (پزشک، هلند)

«اولین برخورد من با این پدیده زمانی بود که در یک کلینیک تنظیم خانواده یک پیگیری 2 هفته ای انجام می دادم. ارزش های مخالف حق سقط جنین زن به طور غیرمستقیم از طریق بیان و زبان بدن او صحبت می کرد. او به من گفت که از زنان دیگر در اتاق انتظار کلینیک سقط جنین آزرده خاطر شده است زیرا آنها از سقط جنین به عنوان نوعی کنترل بارداری استفاده می کردند، اما کاندوم او پاره شده بود، بنابراین او چاره ای نداشت! برای من واقعاً دشوار بود که اشاره نکنم که او حق انتخاب داشت، و او آن را انجام داده بود! درست مانند زنان دیگر در اتاق انتظار.» (پزشک، انتاریو)

«یک زن 21 ساله و مادرش سه ساعت رانندگی کردند تا برای قرار ملاقات سقط جنین خود بیایند. آنها از اینکه کلینیک را مکانی «خوب» با کارکنان صمیمی و خوش برخورد دیدند، شگفت زده شدند. در حین بررسی گزینه های پیشگیری از بارداری، آنها به اشتراک گذاشتند که طرفدار زندگی هستند و با سقط جنین مخالفند، اما بیمار در حال حاضر توانایی مالی برای بزرگ کردن فرزند را ندارد. همچنین، او نیازی به پیشگیری از بارداری نخواهد داشت زیرا به دلیل اعتقادات مذهبی خود تا زمان ازدواج رابطه جنسی نخواهد داشت. به جای بحث با آنها، من این را فرصتی برای گفتگو دیدم، و در پایان، امید من این بود که یک… ‘بذر شفابخش’ کاشته باشم تا به حل تعارض بین اعتقادات و واقعیت های آنها کمک کنم.» (پزشک، ایالت واشنگتن)

«همین دیروز یک زن 37 ساله داشتم که 13 هفته بود. او گفت که او و شوهرش 2-3 ماه است که در مورد این بارداری بحث می کنند. او به شدت مخالف سقط جنین بود، “اما شوهرم مرا مجبور به انجام آن می کند.” طبیعتاً به او گفتم که هیچ کس نمی تواند او را مجبور به سقط جنین کند و اینکه او باید انتخاب کند که بارداری یا شوهرش مهمتر است. به او گفتم که من فقط بهترین ها را برای او می خواهم و سقط جنین را انجام نمی دهم مگر اینکه موافق باشد که به نفع اوست. هنگامی که او با این واقعیت روبرو شد که باید انتخاب خود را بیان کند، گفت: “خب، من قرار ملاقات را گذاشتم و به اینجا آمدم، پس برو انجامش بده. این بهترین کار است.” بالاخره فکر می کنم او با این واقعیت کنار آمد که این واقعاً تصمیم خودش بود.» (پزشک، نوادا)

«ما همیشه زنانی را داریم که مخالف حق سقط جنین هستند و برای سقط جنین می آیند. بسیاری از آنها فقط ساده لوح و نادان هستند تا زمانی که خود را با یک بارداری ناخواسته پیدا کنند. بسیاری از آنها بدخواه نیستند. آنها فقط تا زمانی که به طور کامل بر آنها تأثیر نگذارد، به آن فکر نکرده اند. آنها می توانند در مورد دوستان، خانواده و زنان دیگر قضاوت کنند. سپس ناگهان باردار می شوند. ناگهان حقیقت را می بینند. که فقط باید انتخاب خودشان باشد. متأسفانه، بسیاری نیز فکر می کنند که به نوعی با دیگران متفاوت هستند و سزاوار سقط جنین هستند، در حالی که هیچ کس دیگری اینطور نیست.» (پزشک، ایالت واشنگتن)

اگرچه مطالعات کمی در مورد این پدیده انجام شده است، اما مطالعه ای که در سال 1981 انجام شد [1] نشان داد که 24 درصد از زنانی که سقط جنین کرده اند، این عمل را از نظر اخلاقی اشتباه می دانستند، و 7 درصد از زنانی که سقط جنین کرده بودند با این جمله مخالف بودند: “هر زنی که سقط جنین می خواهد باید اجازه داشته باشد که آن را به طور قانونی انجام دهد.” یک نظرسنجی 1994/95 [2,3] از نزدیک به 10000 بیمار سقط جنین نشان داد که 18 درصد از زنانی که سقط جنین می کنند، مسیحیان دوباره متولد شده یا انجیلی هستند. به احتمال زیاد بسیاری از این زنان مخالف حق سقط جنین هستند. این نظرسنجی همچنین نشان داد که میزان سقط جنین در زنان کاتولیک 29 درصد بیشتر از زنان پروتستان است. یک کتاب راهنمای برنامه ریزی شده والدین در مورد سقط جنین اشاره می کند که تقریباً نیمی از تمام سقط جنین ها برای زنانی است که خود را مسیحی دوباره متولد شده، مسیحی انجیلی یا کاتولیک توصیف می کنند. [4]

بر اساس مقاله ای در سال 1987، سخت ترین موارد کلینیک های سقط جنین، [5] “پزشکان و کلینیک ها اغلب به بارداری زنانی که معتقدند سقط جنین “قتل” و “گناه” است اما فعالان مخالف سقط جنین نیستند، پایان می دهند. تظاهرکنندگان، سازمان دهندگان و رهبران جنبش [مخالف سقط جنین] کمتر دیده می شوند، از شاید یک یا دو بار در ماه تا چند بار در طول یک حرفه حرفه ای.” این مقاله حاوی حکایات زیر بود:

یک مدیر در یک کلینیک در میسوری به یاد آورد که زنی در اتاق ریکاوری ناگهان گفت: “باید غیرقانونی باشد.” مدیر گفت که دهان زنان دیگر باز مانده است. “آنها نمی توانستند باور کنند.”

مدیر پزشکی یک کلینیک در ایندیاناپولیس به یاد آورد که یکی از بیماران احتمالی با تلفن پرسید که آیا کلینیک در پشتی دارد یا خیر. او گفت نه. او پرسید، چگونه می تواند بدون اینکه توسط معترضان بیرون دیده شود، وارد شود؟ پزشک با اشاره به اینکه دو متخصص ارتوپد با او کار می کنند، به زن گفت “او می تواند لنگ بزند و بگوید که برای دیدن متخصصان ارتوپد آمده است.”

مدیر پزشکی یک کلینیک سقط جنین در دالاس این داستان را تعریف کرد: یک زن سفیدپوست از یک محله مرفه در شمال دالاس، خدمتکار سیاه پوست خود را برای سقط جنین آورد و هزینه آن را پرداخت کرد. در حالی که خدمتکار در یک جلسه مشاوره بود، در اتاق انتظار بیرون سر و صدایی شنیده شد. کارفرمای خدمتکار در حال توزیع برگه های مخالف سقط جنین به زنان دیگری بود که منتظر سقط جنین بودند.

از مدیر یک کلینیک در یک ایالت میانه غربی: “یکی از قابل توجه ترین موارد زنی بود که [از بخش دیگری از ایالت] آمد و گفت که رئیس سازمان حامی زندگی در شهرستان خود است. او گفت: “اما”، “باردار شده و مجبور به سقط جنین شده است.”

از یک مشاور در ویرجینیا: “[بیمار] ناراحت و پریشان بود و اصرار داشت که نمی تواند بارداری را به پایان برساند. او مخالف سقط جنین بود — و در واقع در همین کلینیک تحصن کرده بود — [اما] احساس می کرد که سقط جنین کاری است که او باید انجام دهد.”

بسیاری از زنان مخالف حق سقط جنین متقاعد شده اند که نیاز آنها به سقط جنین منحصر به فرد است — نه مانند آن زنان “دیگر” — حتی اگر آنها به دلایل مشابهی سقط جنین انجام دهند. زنان مخالف حق سقط جنین اغلب انتظار رفتار ویژه ای از کارکنان کلینیک دارند. برخی خواستار سقط جنین فوری هستند و می خواهند از مقدمات مهمی مانند گرفتن تاریخچه یا انتظار برای نتایج آزمایش خون صرف نظر کنند.

اغلب، زنان مخالف سقط جنین از مشاوره خودداری می کنند (چنین زنانی معمولاً رد می شوند یا به یک مشاور خارج از کلینیک ارجاع داده می شوند زیرا مشاوره در کلینیک ها اجباری است). برخی از زنان اصرار دارند که دزدکی از در پشتی وارد شوند و در اتاقی دور از سایر بیماران پنهان شوند. برخی دیگر از نشستن در اتاق انتظار با زنانی که آنها را “هرزه” و “آشغال” می نامند، خودداری می کنند. یا اگر این کار را انجام دهند، وقتی بیماران دیگر در اتاق انتظار صحبت می کنند یا می خندند، عصبانی می شوند، زیرا این به آنها ثابت می کند که زنان به طور اتفاقی و برای “راحتی” سقط جنین می کنند.

تعدادی از آنها به شیوه ای بسیار خصمانه رفتار می کنند، مانند صدا زدن کارکنان کلینیک “قاتل”. سال‌ها پیش، یک مشاور کلینیک در بریتیش کلمبیا به من گفت که یکی از بیمارانش ظاهراً با تصمیم خود برای سقط جنین به اتاق عمل رفت. در حین سقط جنین، در مرحله ای که دیگر برای متوقف کردن عمل خیلی دیر شده بود، زن شروع به فریاد زدن “شما قاتل ها!” و سایر توهین ها به همه افراد حاضر در اتاق کرد.

تعدادی از پزشکان در واقع به دلایل مسئولیتی از ارائه سقط جنین به زنان مخالف حق سقط جنین خودداری می کنند. به قول یک پزشک کانزاسی:

“در اوایل کارم، فکر می کردم موظفم برای هر زنی که به مطبم می آید و درخواست سقط جنین می کند، سقط جنین انجام دهم. تجربه من در پزشکی عمومی، جراحی و سقط جنین باعث شده است که من طور دیگری فکر کنم. ناخواسته، زنان یا به من یا به کارکنانم احساس ناراحتی در مورد دودلی یا اضطراب خود در مورد فرآیند سقط جنین می دهند. از آنجایی که هرگز به خاطر سقط جنینی که انجام نداده ام، مورد شکایت قرار نگرفته ام، سیاست من این است که احساس درونی خود را تصدیق کنم، که اغلب درست تر از اشتباه است.”

یک مشاور کلینیک از جورجیا گفت:

“من مدت هاست احساس می کنم که مخالفت با سقط جنین یک منع روانشناختی برای عمل سقط جنین است. و اینکه ما مجبور نیستیم به هر کسی که درخواست سقط جنین می کند، سقط جنین بدهیم. احتمالاً یک زن مخالف سقط جنین غیر همکار خواهد بود و احتمالاً دستورالعمل های بعد از عمل یا دستورالعمل های مربوط به نحوه برخورد با عوارض را دنبال نخواهد کرد. در واقع موردی وجود دارد که یک بیمار مخالف سقط جنین طبق دستور برای یک عارضه نامربوط به اورژانس نرفت. او در نهایت درگذشت و خانواده اش از پزشک شکایت کردند و او را به طور عمومی آزار دادند. علاوه بر این، اگر آن روز عارضه ای داشته باشید، مخالف سقط جنین خواهد بود. من در مورد بیماری صحبت نمی کنم که می گوید، “من مخالف سقط جنین بودم تا اینکه برای من اتفاق افتاد”، یا “من واقعاً مخالف سقط جنین هستم، اما مجبورم این کار را انجام دهم”. من در مورد تحصن کننده، فعال، موجود کاملاً مخالف صحبت می کنم که برای آزار دادن ما برمی گردد.”

در واقع، یک سازمان مخالف سقط جنین به نام Life Dynamics Inc. از دنتون تگزاس، در دعاوی قصور پزشکی علیه ارائه دهندگان سقط جنین تخصص دارد. آنها برای زنانی که از تصمیم سقط جنین خود پشیمان هستند یا عوارضی داشته اند، تبلیغ و از آنها سوء استفاده می کنند و سعی می کنند آنها را متقاعد کنند که علیه پزشک یا کلینیک شکایت کنند. بسیاری از این زنان آسیب پذیر هستند و از مشکلات عاطفی رنج می برند، اما برخی دیگر مخالف سقط جنین هستند، یا حداقل در مورد تصمیم خود برای سقط جنین بسیار مردد هستند. این پیام که سقط جنین قتل است، تأثیر عمیقی بر آنها گذاشته است و ممکن است پس از سقط جنین، میراثی از گناه و شرم برای آنها به جا بگذارد که اغلب به تنهایی و در سکوت تحمل می شود.

هنگامی که این زنان خود را ناتوان از مقابله با سقط جنین خود می بینند، ممکن است به دنبال مقصر دیگری بگردند و پزشکان به یک قربانی مناسب تبدیل می شوند.

گاهی اوقات، کارکنان کلینیک به طور قابل درک ناامید و عصبانی می شوند وقتی مجبور می شوند با بیماران توهین آمیز، خصمانه یا ریاکارانه برخورد کنند. و نادر است که زنان مخالف حق سقط جنین از خدماتی که دریافت کرده اند قدردانی کنند. اما اکثر کلینیک ها سقط جنین را روی زنان مخالف سقط جنین انجام می دهند زیرا احساس می کنند این وظیفه آنهاست که به همه زنان کمک کنند. آنها مشاوره های دقیق تر و تخصصی تری به این زنان ارائه می دهند تا اطمینان حاصل کنند که تا حد امکان مالکیت تصمیم خود را بر عهده می گیرند. در اینجا چند نمونه از…


پانویس ها

[1] Torres, A., & Forrest, J.D. (1988). چرا زنان سقط جنین انجام می دهند. مجله برنامه ریزی خانواده، 15(6)، 169-172.

[2] Henshaw, S.K. (1998). سقط جنین در ایالات متحده. مجله برنامه ریزی خانواده، 30(5), 244-251, 263.

[3] Henshaw, S.K., & Martire, G. (1994). سقط جنین: واقعیت ها و ارقام. مجله برنامه ریزی خانواده، 26(6), 258-266, 287.

[4] موضع برنامه ریزی شده والدین در مورد سقط جنین، شماره 917، اکتبر 1999.

[5] Granberg, D. (1987). سخت ترین موارد کلینیک های سقط جنین. بررسی اجتماعی پزشکی، 1(2)، 116-122.


Scroll to top