تاریخچه





تاریخچه جزایر کوک


اهالی جزایر کوک، پولینزیایی‌های واقعی هستند، بهترین دریانوردان اقیانوس آرام پهناور، مسافرانی با قایق‌های شکننده که در اقیانوس احساس می‌کردند در خانه هستند و در پهنه‌های وسیع آن به دنبال سرزمین‌های جدید و شروع‌های تازه سفر می‌کردند. سفرهایی که این مردم عصر حجر با قایق‌های شکننده‌شان انجام دادند، سفرهای اکتشافی پرتغالی‌ها، اسپانیایی‌ها، انگلیسی‌ها، هلندی‌ها و فرانسوی‌ها را کوچک می‌کند. ازدیاد جمعیت در بسیاری از جزایر کوچک پولینزیا منجر به این مهاجرت‌های اقیانوسی شد…. سنت بر این است که این دلیل سفر رو، از توپوآی در پلی‌نزی فرانسه بود که در آیتوتاکی فرود آمد و تانگیا، همچنین از پلی‌نزی فرانسه، که اعتقاد بر این است که در حدود سال 800 پس از میلاد به راروتونگا رسیده‌اند. برخی از شواهد این امر این است که جاده قدیمی توئی، *Ara metua* که در بیشتر مناطق راروتونگا دور می‌زند، اعتقاد بر این است که حداقل 1200 سال قدمت دارد. به طور مشابه، جزایر شمالی احتمالاً توسط سفرهایی از ساموآ و تونگا заселены شده‌اند. همانطور که در بیشتر الگوهای مهاجرت پولینزیایی رایج بود، گسترش جمعیت و فشار بر منابع منجر به این شد که قایق‌های اقیانوس‌پیما با غذا پر شوند و جسورترین روح‌ها تشویق شوند تا برای یافتن فضای زندگی بیشتر حرکت کنند. این الگو امروزه در بیشتر جزایر اقیانوس آرام ادامه دارد، با این تفاوت که محدودیت‌های ورود به سرزمین‌های دیگر امروزه بسیار سخت‌گیرانه‌تر است…. اهالی جزایر کوک متقاعد شده‌اند که مهاجرت‌های بزرگ مائوری به نیوزیلند از راروتونگا احتمالاً در اوایل قرن پنجم پس از میلاد آغاز شده است. مطلوب‌ترین مکان برای نقطه شروع، نگاتانگیا در سمت شرقی راروتونگا بود، جایی که شکافی در صخره‌های حاشیه‌ای در عریض‌ترین قسمت تالاب جزیره وجود دارد.

Vaka

تاریخ مکتوب جزایر کوک با مشاهده پوکاپوکا توسط آلوارو د مندانا اسپانیایی در سال 1595 آغاز شد و به دنبال آن فرود در راکاهانگا در سال 1606 توسط پدرو کیروس، کاوشگر اسپانیایی دیگر. انگلیسی‌ها در سال 1764 در نزدیکی پوکاپوکا رسیدند و آن را جزیره خطر نامیدند زیرا نمی‌توانستند فرود بیایند. این یک زمان بسیار فعال در اکتشاف اقیانوس آرام بود که انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها به دنبال اعتبار بیشتر به عنوان قدرت‌های دریایی بودند…. بین سال‌های 1773 و 1779، کاپیتان جیمز کوک بسیاری از گروه‌های جنوبی را دید و در آن فرود آمد، اما هرگز در دیدرس

Makea

راروتونگا قرار نگرفت. کاپیتان بدنام ویلیام بلای از کشتی *Bounty* در سال 1789 در آیتوتاکی فرود آمد و به او اعتبار داده می‌شود که درختان پاپایا را به جزایر کوک وارد کرده است و در آوریل همان سال شورشیان کشتی * Bounty* در نزدیکی راروتونگا ظاهر شدند، اما برخلاف باور رایج، احتمالاً فرود نیامدند. کوک نام این جزایر را جزایر هروی گذاشت. در واقع، او این نام را به اولین جزیره‌ای که کشف کرد، مانوئه داد. نام “جزایر کوک” توسط روس‌ها به افتخار دریانورد بزرگ انگلیسی زمانی که برای اولین بار در یک نمودار دریایی روسیه در اوایل دهه 1800 ظاهر شد، به این گروه داده شد.

اولین مشاهده رسمی اروپایی از راروتونگا از کشتی … *Endeavour* در سپتامبر/اکتبر 1813 بود. اولین فرود شناخته شده توسط خدمه کشتی *Cumberland* در سال 1814 بود. این یک سفر تجاری از استرالیا و نیوزیلند بود و هدف آن یافتن چوب صندل بود. هیچ چوب صندلی در راروتونگا وجود نداشت. در عوض، بین ملوانان و جزیره‌نشینان درگیری رخ داد و بسیاری از هر دو طرف کشته شدند، از جمله دوست دختر کاپیتان، آن بوچرز. او خورده شد و استخوان‌هایش در موری، نزدیک به محل باشگاه قایقرانی دفن شده است. او این تمایز را دارد که تنها زن سفیدی است که تا به حال توسط جزیره‌نشینان اقیانوس آرام کشته و خورده شده است!

بلواستاکینگ‌ها و رچابیت‌ها نفر بعدی بودند که وارد شدند، مبلغین مذهبی. جان ویلیامز از انجمن مبلغین لندن در سال 1821 در آیتوتاکی فرود آمد. ویلیامز از مبلغین تاهیتی برای انتقال پیام خود به اهالی جزایر کوک استفاده کرد و آنها با اشتیاق فراوان این وظیفه را بر عهده گرفتند و بسیار موفق بودند. ویلیامز بعداً در ارومانگو در هبرید جدید، که اکنون به عنوان وانواتو شناخته می‌شود، کشته و خورده شد، اما تا آن زمان کار او پیگیری شده بود و انجیل‌ها به خوبی و به درستی در روان مردم جای گرفته بودند…. مبلغین مسئول قطع آدم‌خواری بودند. آنها همچنین سخت تلاش کردند تا مریدان جزیره خود را از تأثیر خدمه کشتی‌های اروپایی و آمریکایی دور نگه دارند و مدارس و زبان نوشتاری را معرفی کردند تا مسئولان آنها بتوانند کتاب مقدس را بخوانند. با این حال، آنها همچنین از نظارت سختگیرانه پلیس بر اخلاق و فعالیت‌های مردم که از نظر آنها مشکوک تلقی می‌شد، حمایت کردند. برای مثال، گزارش‌هایی وجود دارد که در سال 1900 جزایری مانند

مانگایا بیش از 150 “پلیس” داشتند که جمعیتی کمتر از 2000 نفر را به نام “اخلاق” جاسوسی و بازجویی می‌کردند. یک مسافر آمریکایی به مانگایا در سال 1863، ای.اچ. لامونت، با تندی از شیوه زندگی آقای جی. گیل و همسرش، اولین مبلغ مذهبی سفیدپوست دائمی، نوشت.

او گفت: … *”واضح است که مبلغین مذهبی در دریاهای جنوبی فرصتی برای کسب ثروت و داشتن آسایش بیشتری در زندگی خود نسبت به برادران مبارز فقیر خود در خانه دارند. اما، اوه! چقدر دلپذیرتر است برای ذهن متعالی که موقعیتی را پر کند که در آن بتوانند به صدها تن از هم نوعان خود سود برسانند، جایی که بتوانند خوشبختی، فضیلت و عشق را در میان کل جامعه ترویج کنند، ذهن آنها را روشن و عادات آنها را بهبود بخشند و بنابراین با احترام و تکریم به آنها نگاه شود.”*

“پلیس” به عنوان “… *ریکوس*” شناخته می‌شدند. آنها توسط مبلغ مذهبی منصوب می‌شدند و معمولاً اعضای متأهل کلیسا بودند. هدف آنها کشف تخلفات همسایگان خود بود و این کار را با جدیت فراوان دنبال می‌کردند. گزارش‌های جامع و جالبی از زحمات مبلغین مذهبی وجود دارد (به مطالعه بیشتر مراجعه کنید)…. مبلغین مذهبی اولیه جمعیت راروتونگا را بین 6000 تا 7000 نفر تخمین زدند. تأثیر تماس با دنیای وسیع‌تر ویرانگر بود. بیماری‌های غربی مانند آتش‌سوزی بوته‌ای در بین جزیره‌نشینان گسترش یافت و تعداد آنها در اواسط قرن نوزدهم به شدت کاهش یافت و احتمالاً به کمتر از 2000 نفر رسید. از آن زمان، اضافات دوره‌ای از مردم جزایر بیرونی، جمعیت راروتونگا را به حدود 10000 نفر بازگردانده است. در سال 1923، جمعیت توسط کتاب راهنمای جزایر اقیانوس آرام استوارت “3287 بومی و دورگه که به عنوان بومی زندگی می‌کردند و 200 سفیدپوست و دورگه که به عنوان سفیدپوست زندگی می‌کردند” گزارش شد.

با این حال، حتی تا سال 1923 نگرش‌های کنجکاوی وجود داشت تا حدی که کتاب راهنمای استوارت کاهش را به این دلیل دانست:… *’دلایل مختلفی وجود دارد که باعث این کاهش شده است، مانند اپیدمی‌های شدید، بی‌اخلاقی، مشروبات الکلی (اکنون برای همه ممنوعیت اعمال می‌شود) و استفاده بی‌احتیاطی از لباس‌های اروپایی.’* (!)

تخلیه‌های بیشتر از جمعیت جزایر بیرونی ناشی از حملات برده‌داران پرو در اواسط دهه 1800 بود. بیشتر کسانی که ربوده شدند هرگز برنگشتند.

تصرف مسلحانه تاهیتی و جزایر انجمن توسط فرانسه در سال 1843 باعث نگرانی قابل توجهی در بین *آریکی* (رؤسای) جزایر کوک شد و منجر به درخواست آنها از انگلیس برای حمایت در صورت حمله فرانسه شد. این نگرانی برای سال‌ها ادامه داشت و درخواست حمایت در سال 1865 در دادخواستی به فرماندار گری نیوزیلند تکرار شد…. در طول دهه 1870، جزایر کوک تحت اقتدار ملکه ماکیا، ماکیا تاکاو، همانطور که او شناخته می‌شد، از رفاه و صلح برخوردار بودند. او که یک مذاکره‌کننده حیله‌گر بود، قیمت‌های خوبی برای صادرات به دست آورد و بدهی‌هایی را که قبل از اینکه

*آریکی* شود، انباشته شده بود، کاهش داد. تا سال 1882، چهار نفر از پنج *آریکی* راروتونگا زن بودند. از آنجا که پادشاه امپراتوری بریتانیا ملکه ویکتوریا بود، ماکیا احتمالاً دستیابی به جایگاه برتر را آسان‌تر می‌دانست. در سال 1888، او رسماً از انگلیسی‌ها درخواست کرد که برای جلوگیری از آنچه او معتقد بود حمله قریب الوقوع فرانسوی‌ها است، یک تحت‌الحمایه ایجاد کنند…. انگلیسی‌ها مدیران بی‌میل بودند و فشار مداوم از سوی نیوزیلند و ساکنان اروپایی جزایر به آنها وارد می‌شد تا جزایر کوک را به نیوزیلند واگذار کنند. اولین مقیم بریتانیایی، فردریک ماس، یک سیاستمدار نیوزیلندی بود که تلاش کرد به رؤسای محلی کمک کند تا یک دولت مرکزی تشکیل دهند. در سال 1898، یک نیوزیلندی دیگر، سرگرد دبلیو.ای. گادگون، جانباز جنگ‌های مائوری نیوزیلند، به عنوان مقیم بریتانیایی منصوب شد تا راه را برای تصرف نیوزیلند از بریتانیا به عنوان بخشی از جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه ویلیام سدون، نخست‌وزیر نیوزیلند، هموار کند. این امر مورد پسند ماکیا نبود که ایده الحاق به بریتانیا را ترجیح می‌داد. یکی از نتایج الحاق بریتانیا، آزادی مذهب و هجوم جدیدی از مبلغین مذهبی از فرقه‌های مختلف بود. اولین کلیسای کاتولیک رومی در سال 1896 تقدیس شد….

پس از مانورها و سیاست‌بازی‌های فراوان، جزایر کوک رسماً در 7 اکتبر 1900 توسط نیوزیلند ضمیمه شد، زمانی که یک سند واگذاری توسط پنج *آریکی* و هفت رئیس فرعی بدون هیچ بحث یا بررسی در مورد انشعابات یا پیامدهای آن امضا شد…. در سال بعد، نیوئه توسط نیوزیلند ضمیمه شد و در جزایر کوک گنجانده شد، اگرچه همیشه قبلاً با ساموآ و تونگا مرتبط بود. در سال 1903، پس از اعتراض، تحت مدیریت جداگانه قرار گرفت. جزایر کوک تا سال 1965 تحت بی‌توجهی ملایم نیوزیلند باقی ماند. تلاش‌های بی‌حال و نیمه‌کاره‌ای توسط مقامات نیوزیلند برای ارتقای امکانات انجام شد، اما اکثریت نیوزیلندی‌ها علاقه‌ای به مستعمرات خود نداشتند و تنها مبهم‌ترین ایده را در مورد موقعیت جغرافیایی جزایر داشتند. حتی امروزه نیز بسیاری از نیوزیلندی‌ها از این موضوع بی‌اطلاع هستند که جزایر کوک زمانی یکی از مستعمرات آنها بود…. در سال 1946، یک گام مهم برداشته شد، زمانی که یک شورای قانونگذاری انتخاب شد. این یک اقدام آزمایشی به سمت اجازه دادن به جزیره‌نشینان برای شرکت در دولت کشور خودشان بود. پس از جنگ جهانی دوم، رونق در اقتصاد نیوزیلند خواستار تعداد زیادی کارگر غیر ماهر برای کارخانه‌ها بود و این نیاز عمدتاً توسط مهاجران از ساموآ غربی، جزایر کوک، نیوئه و توکلائو تأمین شد. نیوزیلند اکنون با اضافه شدن هزاران جزیره‌نشین اقیانوس آرام به تعداد قابل توجه مائوری خود، بزرگترین جمعیت پلی‌نزیایی را در جهان دارد و آگاهی از جزایر اقیانوس آرام به طور قابل توجهی افزایش یافته است…. در اوایل دهه 1960، نیوزیلند نسبت به مد استعمارزدایی که در بقیه جهان در حال گسترش بود، بسیار حساس شد و به سرعت تحت فشار تسلیم شد تا به جزایر کوک خودمختاری دهد. انتخابات در 20 آوریل 1965 برگزار شد و منجر به اولین دولت حزب جزایر کوک به ریاست آلبرت هنری شد. او بعداً لقب شوالیه گرفت و سال‌ها بعد، به دلیل تقلب غیرقانونی در انتخابات، از لقب شوالیه محروم شد.

این جزایر در ارتباط با نیوزیلند خودگردان شدند. این “رابطه ویژه” توسط نیوزیلند به شکل کمک سالانه و با حق خودکار شهروندی نیوزیلند که اهالی جزایر کوک دارند، به رسمیت شناخته می‌شود، حقی که مردم نیوئه و جزایر توکلائو نیز از آن برخوردار هستند….

دموکراسی در اقیانوس آرام یک گل ظریف است. برخی بر این باورند که نظام‌های دموکراتیک غربی حکومت به طور ناخوشایندی با ساختارهای قدرت سنتی پلی‌نزی، ملانزی و میکرونزی همخوانی دارند. از آنجایی که بسیاری از کشورهای غربی اکنون در حال بررسی مجدد دموکراسی‌های خود هستند، گاهی اوقات با هدف دادن صدایی بیشتر به مردم عادی در کارکردهای دولت، کشورهای سنتی پلی‌نزیایی اغلب با لزوم کنار آمدن با خواسته‌های پاسخگویی بیشتر از رهبران سیاسی خود احساس ناراحتی می‌کنند.

تقریباً همه کشورهای جزیره‌ای اقیانوس آرام در برخورد با نگرش تحقیقی و پرسشگر رسانه‌های خبری خصوصی، به ویژه رسانه‌های چاپی، مشکل دارند. دموکراسی‌های غربی مدت‌هاست که به این امر عادت کرده‌اند و در واقع، از آن پیشرفت می‌کنند. نقش رکن چهارم در این جوامع به عنوان یکی از سنگ بناهای دموکراسی موفق به رسمیت شناخته شده و گرامی داشته می‌شود…. در بسیاری از کشورهای جزیره‌ای اقیانوس آرام بسیار متفاوت است. برای مثال، ساموآ غربی سابقه اخیر دارد که از روزنامه‌نگاران برای

*ماتای* (رؤسای موروثی) احترام می‌خواهد. دولت همچنین روزنامه خود را اداره می‌کند، یک چشم‌انداز وحشتناک برای اروپایی‌ها و آمریکای شمالی. در پادشاهی تونگا در اواخر دهه 1990، یک روزنامه‌نگار و یک خبرنگار ستون نامه‌های یک روزنامه دستگیر و به دلیل “عصبانی کردن یک کارمند دولت”، یعنی وزیر پلیس، محکوم شدند. دموکراسی یک کلمه محبوب در تونگا نیست و مبارزات با رسانه‌ها تا به امروز ادامه دارد…. اقیانوس آرام غربی یک وضعیت ناخوشایند در جزایر سلیمان دارد که حسادت‌های قبیله‌ای منجر به قتل و غارت شده است و پاپوآ گینه نو توسط مشکلات مربوط به بوگنویل گرفتار شده است. پلی‌نزی فرانسه همچنان مستعمره فرانسه است، همانطور که کالدونیای جدید است. دموکراسی پس از کودتای نظامی سیتیونی رابوکا در اواسط دهه 80 در فیجی کاملاً مرده بود و فیجی رسماً نوعی تبعیض نژادی واقعی علیه شهروندان هندی‌تبار خود را با محروم کردن آنها از حق رأی اعمال می‌کرد. تنها تحریم‌هایی که علیه فیجی اعمال شد، اخراج آنها از کشورهای مشترک المنافع بود تا اینکه در اکتبر 1997 پس از اینکه رابوکا در مورد محروم کردن هندی‌ها از حق رأی تجدید نظر کرد، دوباره به عضویت پذیرفته شدند…. در اواسط سال 2000، کل حماسه غم‌انگیز زمانی تکرار شد که یک تاجر ورشکسته که به یک فرد مسلح تبدیل شد، جورج اسپیت، با تبانی با عناصری از ارتش فیجی، نخست‌وزیر و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس را ربود و دولت منتخب دموکراتیک و قانون اساسی فیجی را سرنگون کرد. ارتش فیجی به سوگندهای خود وفادار نماند و با بی‌عملی خود اجازه داد کودتا موفق شود.

علیرغم تغییر بعدی در قلب و تغییرات متعدد وزرای دولت، رقابت بین رؤسای سنتی همچنان فیجی را درگیر می‌کند. آخرین تحول، یک دیکتاتوری نظامی تحت رهبری فرانک باینیماراما است که تمام علائم کلاسیک یک دیکتاتوری را با سانسور مطبوعات و آزار و اذیت لیبرال‌ها نشان می‌دهد…. در مقابل، جزایر کوک از حق رأی عمومی، دولت دموکراتیک، چندین روزنامه خصوصی و استاندارد بحث پر جنب و جوش برخوردار است. برای تمام اهداف عملی، جزایر کوک مستقل هستند. این کشور توسط پارلمانی متشکل از 24 نماینده منتخب، از جمله یک نفر که نماینده اهالی جزایر کوک ساکن نیوزیلند و استرالیا است، و همچنین یک مجلس آریکی یا رؤسای موروثی که مشاوره و توصیه ارائه می‌دهند، اداره می‌شود.

اعضای پارلمان نماینده مناطق و کل جزایر هستند. این نظام بر اساس مدل وست‌مینستر است و انتخابات هر پنج سال یکبار برگزار می‌شود. رئیس دولت ملکه الیزابت دوم در مقام ملکه نیوزیلند است.

نگاه کنید به
قانون اساسی.


Scroll to top