The Fire and the Portrait
آتش و شمایل
توسط
جک مارکوارت
حق چاپ 1998 کلیه حقوق محفوظ است. چاپ مجدد با اجازه
یک تاریخچه از رمز و راز
کفن تورین تعداد نامحدودی از اسرار علمی، تاریخی و مذهبی حل نشده را برای
دانشجویان خود – چه باورمندان و چه شکاکان – ارائه کرده است. این مقاله
درصدد حل و آشتی دادن دو مورد از وسوسهانگیزترین اسرار کفن است: (1) چه زمانی
و چگونه آسیبهای آتشسوزی که اکنون عموماً به عنوان “سوراخهای پوکر” شناخته
میشوند، رخ داده است؟ و (2) چه زمانی و چرا به شمایلی که به عنوان تصویر
ادسا شناخته میشود، تبدیل شد.
1
راز آتش
چهار مجموعه سوراخ و آثار سوختگی در اطراف رانهای تصاویر بدن شکمی و پشتی
کفن وجود دارد،
2
که سه مورد از آنها در الگوهای زاویه راست ظاهر میشوند.
3
4
اگر کفن یک بار از طول و یک بار از عرض تا شود، هر چهار مجموعه سوراخ و آثار
سوختگی در مرکز پارچه تا شده روی هم قرار میگیرند.
5
لبههای زغالی هر دوازده سوراخ بسیار سیاهتر از آسیبهای آتشسوزی سال 1532
هستند
6
و شواهدی از قیر نشان میدهند.
7
… این آسیب در نسخه لییر کفن در سال 1516 ظاهر میشود
8
و بنابراین، حداقل شانزده سال قبل از آتشسوزی چامبری رخ داده است.
9
با نفوذ هر لایه تا شده پارچه به درجه کاهش یابنده، پیشنهاد شده است که یک
پوکر داغ در طی مراسم ابتدایی به داخل کفن فرو رفته است
10
و از آنجایی که استفاده از پوکرهای آغشته به قیر به عنوان ابزار حقیقت “آزمون
آتش” یک عمل محبوب قرون وسطایی بوده است،
11
پارچه در اواخر قرن پانزدهم یا اوایل قرن شانزدهم در معرض آزمایش صحت مبتنی
بر آتش قرار گرفته است.
12
با این حال، تقریباً در سال 1986، این آسیب در نسخه خطی مجارستانی پری به تصویر
کشیده شد،
13
سندی که به طور قابل اعتمادی به سالهای 1192-1195 برمیگردد.
14
این کشف نه تنها به طور موثری این تصور را تضعیف کرد که کفن در دوران قرون
وسطی با آتش آزمایش شده است،
15
بلکه برای نتایج آزمایش کربن رادیواکتیو
16
و ادعایی مبنی بر اینکه تصویر سندونیک ساخته لئوناردو داوینچی بوده است،
مشکلساز بود.
17
در حالی که برخی بر این باورند که این آسیب محصول یک اقدام “عمدی و نه
تصادفی” است،
18
برخی دیگر پیشنهاد کردهاند که از یک رویداد غیرعمدی ناشی میشود، مانند
ریزش زغالهای داغ از “تاب خوردن ناشیانه بخور”
19
یا چکیدن قیر از مشعل.
20
…
راز شمایل
نظریه مندیلیون ادعا میکرد که کفن زمانی با تا شدن، چسباندن به یک صفحه
پشتی و پوشاندن با شبکههای زرین، به یک شمایل تبدیل شده بود، به طوری که
فقط چهره تصویر مصلوب آن قابل مشاهده بود.
21
این فرضیه، تا حدی، مبتنی بر عبارت زیر از اعمال تادئوس در اواخر قرن ششم
بود: نظریه مندیلیون به طور متقاعدکنندهای این اشاره ادبی را به شمایلی
پیوند داد که در آن زمان به عنوان تصویر ادسا شناخته و مورد احترام بود. با
این حال، از آنجایی که هیچ سابقه تاریخی از تصویرسازی آن پارچه وجود ندارد،
این واقعه را با پذیرش اصطلاحاً “افسانه آبگار” بازسازی کرد
و او (مسیح)… خواست خود را بشوید، و یک پارچه “چهار لا تا شده” به او
داده شد. و هنگامی که خود را شست، صورت خود را با آن پاک کرد. و تصویر او بر
روی پارچه کتانی نقش بست…
22
23
و با این فرضیه که، در قرن اول،
24
شاگرد تادئوس کفن را چهار لا کرد تا آن را به پادشاه آبگار پنجم ادسا ارائه
دهد.
25
نظریه مندیلیون همچنین پیشنهاد کرد که کفن تصویرسازی شده در دیوارهای شهر
پنهان و فراموش شده بود،
26
قرنها بعد در آنجا دوباره کشف شد
27
و در سال 544 به عنوان یک طلسم برای نجات ادسا از ارتش ایران به کار گرفته
شد،
28
در حالی که ماهیت سندونیک واقعی آن هرگز توسط مردم ادسا در طول نه قرن تصرف
پارچه کشف نشده بود.
29
… با این وجود، دلایل متعددی وجود دارد که تردید کنیم کفن در قرن اول به
ادسا برده شده است.
30
شواهد تاریخی به وضوح نشان میدهد که مسیحیت ادسا تا اواخر قرن دوم متولد
نشده بود
31
و “کل داستان تبشیر ادسا” احتمالاً به سلطنت پادشاه آبگار هشتم (177-212)
برمیگردد.
32
همچنین پذیرش این تصور دشوار است که کفن میتوانست تقریباً پانصد سال کاملاً
ناشناخته باقی بماند
33
در حالی که آشنایی هنری آشکار با تصویر سندونیک در تصاویر شبیه به کفن مسیح
در قرن سوم
34
و چهارم مشهود است.
35
این دیدگاه شخصی نویسنده است که کفن از یهودیه برداشته شده، در مراقبت جامعه
مسیحی انطاکیه قرار داده شده و تا سال 540 در پایتخت سوریه باقی مانده است
تا اینکه به ادسا آورده شد.
36
علاوه بر این، یک کشف نسبتاً جدید تأیید کرده است که عبارت فوق الذکر از
اعمال تادئوس در واقع شواهدی از دانش عمومی است که تصویر ادسا یک پارچه کفن
به اندازه کامل بوده است: با توجه به اینکه
حنانیا … با دقت و تمرکز به مسیح نگاه کرد و نتوانست او را تسخیر کند.
آن دانای دل خواست خود را تمیز کند؛ او یک … تترادیپلون برداشت و پس
از شستشو، صورت خود را پاک کرد. تصویر خود را بر روی سندون نقش زد و آن
را به حنانیا داد.
37
اعمال تادئوس به طور خاص بیان میکند که تصویر مسیح بر روی سندون باقی مانده
بود، در حالی که نسخههای قبلی افسانه آبگار هیچ اشارهای به پارچه تدفین
ندارند،
38
بنابراین روشن است که مسیحیان ادسا تصویر تمام بدن پارچه را بین آغاز قرن
چهارم و پایان قرن ششم مشاهده کردهاند.
39
بنابراین، پارچه نمیتوانست به سادگی در قرن اول چهار لا تا شده باشد و سپس
در تمام مدت اقامت خود در ادسا به همان شکل تا شده نگهداری شده باشد، همانطور
که نظریه مندیلیون پیشنهاد میکند.
40
بنابراین، اگر کفن در طی یک آزمایش آتش قرون وسطایی با ابزاری آغشته به قیر
سوراخ نشده بود، چگونه جای زخمهای سوراخهای پوکر بر روی آن نقش بست و اگر
برای اجازه ارائه آن به یک پادشاه ادسایی نبود، چرا کفن تصویرسازی شد؟ این
مقاله پیشنهاد میکند که هر یک از این اسرار سندونیک به طور جداییناپذیری با
دیگری مرتبط هستند.
حل راز آتش
در تلاش برای تعیین زمان و علت آسیب آتشسوزی، میتوان منطقاً و معقولانه از
شواهد مربوطه به نتایج زیر رسید: … – بر اساس تصویری که در نسخه خطی
مجارستانی پری آمده است، آسیب قبل از سالهای 1192-1195 رخ داده است.
– بر اساس شواهد فیزیکی، آسیب در زمانی رخ داده است که کفن یک بار از طول و
یک بار از عرض تا شده بود و بنابراین، در زمانی که کفن به عنوان یک شمایل
“چهار لا تا شده” بود، رخ نداده است.
– بر اساس اعمال تادئوس، کفن تا پایان قرن ششم قبلاً به یک تترادیپلون
تصویرسازی شده تبدیل شده بود.
41
– بر اساس تصاویر هنری و سایر شواهد ذکر شده در نظریه مندیلیون،
42
کفن در طول اقامت خود در ادسا از قرن ششم تا دهم به شکل تصویرسازی شده نگهداری
شده است.
43
– بعید است که آسیب پس از تصویرسازی کفن رخ داده باشد
44
و بنابراین، به احتمال زیاد آسیب قبل از پایان قرن ششم رخ داده است.
45
– شناخته شده است که کفن فقط یک بار قبل از پایان قرن ششم در معرض آتش قرار
گرفته است. یعنی، در طی محاصره ادسا توسط ایرانیان در سال 544 و بنابراین،
احتمالاً آسیب در آن مناسبت رخ داده است.
تاریخدان سوری، اواگریوس، که در اواخر قرن ششم مینوشت، گزارش داد که در سال
544، مسیحیان ادسا …
46
دارای یک شمایل مقدس بودند که با دست بشر ساخته نشده بود.
47
این اشاره ادبی، اولین حضور کفن در تاریخ غیر رسمی، مشخص نکرد که آیا شمایل
یک پارچه کفن تمام قد است یا یک شمایل تا شده.
48
در آن سال، ایرانیان، به رهبری شاه خسرو اول، ادسا را محاصره کردند و یک برج
چوبی عظیم ساختند که از آن میتوانستند موشکهایی را به سمت شهر شلیک کنند.
49
مردم ادسا نقشهای طراحی کردند تا تونلی حفر کنند و آتش را از زیر زمین به
تأسیسات محاصره بزنند. با این حال، به دلیل کمبود هوا، نمیتوانستند آتشی در
گذرگاه زیرزمینی روشن کنند.
50
در این بحران، احتمالاً طلسم چند صد ساله ادسایی، موسوم به نامه عیسی،
51
برای روشن کردن آتش یا متوقف کردن پیشروی ایرانیان مورد استناد قرار گرفت. با
این حال، هنگامی که این کار انجام نشد و شهر همچنان توسط دشمنی محاصره شده بود
که تنها چهار سال قبل از آن مردم انطاکیه را کشته و به بردگی گرفته و آن شهر
باستانی را به آتش کشیده بود،
52
مردم ادسا چارهای جز بیرون آوردن کفن از مخفیگاه نداشتند به این امید که
شاید به نوعی معجزهآسا روز را نجات دهد. اواگریوس گزارش میدهد که شمایل
مقدس به داخل تونل آورده شد:
آنها آن را با آب اسفنج کردند و با همان … آب به روی انبوهه و چوب
پاشیدند. و بلافاصله، با کمک الهی که به ایمان آنها افزوده شد، آنچه قبلاً
غیرممکن بود اکنون محقق شد. زیرا چوب بلافاصله آتش گرفت، و سریعتر از آنچه
بتوان گفت، به خاکستر تبدیل شد و آنچه را که در بالای آن قرار داشت، مشتعل
کرد.
53
اندکی پس از این معجزه انجام شد، …
54
ایرانیان محاصره خود را رها کردند، شهر نجات یافت و شمایل حامل تصویر به
یادگار مقدس و طلسم قدرتمند ادسا تبدیل شد و در این نقش جایگزین نامه عیسی
شد که اکنون بیاعتبار شده بود.
55
صعود ناگهانی این پارچه به چنین جایگاه مذهبی و مدنی برجستهای جایی برای تردید
باقی نمیگذارد که
به گفته اواگریوس، آبی که از شمایل ادسایی پاشیده شده بود، باعث یک آتشسوزی
آنی شد. با این حال، بدیهی است که اگر واقعاً چوب تونل با آب خیس شده بود،
شانس روشن کردن آتش فقط کاهش مییافت و در نتیجه، روایت اواگریوس هم
“خیالی”
56
57
و هم “تحریف شده” توصیف شده است.
58
با این وجود، از آنجایی که کفن بدون شک به نوعی در روشن کردن آتش دخیل بوده
است،
59
به نظر میرسد که “سوراخهای پوکر” که اکنون بر روی پارچه قابل مشاهده هستند،
محصول آن رویدادهایی هستند که واقعاً در تونل رخ دادهاند. بنابراین، واقعاً
چه اتفاقی افتاد؟ … شواهد فیزیکی نشان میدهد که کفن به طول کامل پهن شده،
تصویر شکمی آن به سمت پایین و سپس یک بار از طول، از راست به چپ و یک بار از
عرض، از بالا به پایین تا شده است، بنابراین تصویر را در داخل پنهان کرده و
چهار لایه کتانی جداگانه ایجاد کرده است.
60
آسیب قابل مشاهده منعکس کننده چهار نفوذ آتش متمایز به پارچه تا شده توسط
ابزاری آغشته به قیر است. سوراخ تراز نشده منفرد نشان دهنده نفوذ دو لایه
پشتی و وارد کردن علامت سوختگی بر روی سمت تصویر لایه شکمی بالایی است. از
بین سه سوراخ در تراز، دو سوراخ واقع شده نزدیکترین به مرکز پارچه نشان دهنده
نفوذ دو لایه پشتی و لایه شکمی بالایی و وارد کردن علامت سوختگی بر روی سمت
تصویر لایه شکمی پایینی است. تنها سوراخ تراز شده واقع شده دورترین از مرکز
پارچه نشان دهنده نفوذ کامل هر چهار لایه است.
با توجه به شواهد فیزیکی و قدرتهای معجزهآسایی که بعداً به شمایل نسبت داده
شد، این مقاله پیشنهاد میکند که مردم سردرگم ادسا،
61
پس از تصمیم به استفاده از کفن به عنوان یک دستگاه واسطه برای روشن کردن آتش،
پارچه را تا کردند، مستقیماً روی انبوهه چوب قرار دادند، با دعا قدرتهای
معجزهآسای احتمالی آن را فراخواندند و یک مشعل آغشته به قیر را چهار بار و در
یک الگوی زاویه راست به مرکز مرده آن وارد کردند، آخرین تلاش آنها تمام چهار
لایه را سوراخ کرد و آتش را به توده چوب زیرین منتقل کرد.
62
سه نفوذ جزئی پارچه ممکن است به سادگی منعکس کننده تلاشهای ناموفق قبلی برای
فشار دادن مشعل از طریق تمام لایههای کتانی باشد یا، مطابق با دیدگاه “آزمایش
آتش” ایان ویلسون،
63
ممکن است شواهدی از سه کاربرد عمدی جزئی مشعل باشد که هر کدام به یکی از
اعضای تثلیث مقدس اختصاص داده شده است، و به دنبال آن یک ضربه هدفمند نهایی
از طریق کل پارچه تا شده و یک “آمین” رسا.
64
…
حل راز شمایل
پس از بیرون آوردن کفن از تونل و باز کردن آن، مسیحیان ادسا باید از کشف میزان
آسیبی که اقدامات آنها ایجاد کرده بود، شوکه و وحشتزده شده باشند، هر ربع از
سمت حامل تصویر پارچه اکنون به طرز عجیبی با سوراخهای لبهزغالی و علائم
سوختگی سیاه شده زخمی شده است. در ذهن آنها، معجزه آتش ثابت کرده بود که این
شمایل هتک حرمت شده واقعاً کفن تدفین معتبر عیسی مسیح است و آسیب آتش بر روی
پارچه فقط به محکوم کردن آنها به یک کفر نابخشودنی کمک میکرد.
این مقاله پیشنهاد میکند که رهبران کلیسای ادسا، در مواجهه با این معضل که
چگونه به پارچه برای نجات شهرشان اعتبار مناسب بدهند و در عین حال از عواقب
مسئولیت شخصی جلوگیری کنند، ابتدا داستانی ساختند مبنی بر اینکه آبی که آنها
با احترام بر روی پارچه اسفنج کرده و سپس روی چوب پاشیده بودند، آتش شوم را
روشن کرده است و سپس شواهد محکومکننده آسیب آتش را در زیر چینهای یک شمایل
“چهار لا تا شده” پنهان کردند.
65
تقریباً بلافاصله پس از رویدادهای سال 544، شمایل به یادگار مقدس و طلسم
قدرتمند شهر تبدیل شد
66
و در عرض تنها پنج سال، اولین تصویر هنری شناخته شده از سر جدا شده مسیحی
شبیه به کفن در یک دایره ظاهر شد.
67
مردم ادسا به زودی شروع به اشاره به شمایل خود، که اکنون به عنوان تصویر مقدس
ادسا شناخته میشود، به عنوان “آشیروپوییتوس” (ساخته نشده توسط دست بشر)
68
کردند و ایجاد آن را به خود مسیح نسبت دادند.
69
… بنابراین، در پایان قرن ششم، واقعاً هیچ رازی وجود نداشت که شمایل
تصویرسازی شده معروف به تصویر ادسا، در واقع یک سندون چهار لا و حامل تصویر
تمام بدن است و به همین دلیل ساده، پارچه به طور خاص در اعمال تادئوس به این
شکل توصیف شده است.
70
با این حال، آنچه پنهان نگه داشته شد این واقعیت بود که شمایل در زیر چینهای
خود، آسیب آتش را که پارچه در سال 544 متحمل شده بود، پنهان میکرد، رازی که
زمانی به وجود آمد که سلسله مراتب کلیسای ادسا کفن را چهار لا کردند و اجازه
دادند که فقط به این شکل تا شده و تصویرسازی شده مورد احترام قرار گیرد. از
آنجایی که این عمل قرن ششمی به یک سنت مقدس ادسایی تبدیل شد، سنتی که تقریباً
چهارصد سال به طور دقیق مورد احترام قرار گرفت، ماهیت سندونیک واقعی پارچه به
تدریج فراموش شد
71
و تا سال 944، زمانی که بیزانسیها شمایل ادسایی را در قسطنطنیه از هم جدا
کردند، تصویر تمام بدن مسیح مصلوب یک بار دیگر آشکار شد.
72
کتابشناسی
دروز، رابرت، در جستجوی کفن تورین، رومن و آلانهلد (توتووا، نیوجرسی 1984).
گاو، هری ای.، یادگار، شمایل یا فریب، انتشارات موسسه فیزیک (بریستول 1996).
… هکستر، رالف جی.، سوگندهای مبهم و آزمایشات الهی در ادبیات قرون وسطی،
انتشارات دانشگاه هاروارد (کمبریج، ماساچوست 1975).
کرامر، هاینریش، و اسپرنگر، جیمز، چکش جادوگران (ترجمه مونتاگو سامرز)،
انتشارات داور (نیویورک 1971).
سگال، جی.بی.، ادسا، شهر مبارک، انتشارات دانشگاه آکسفورد (لندن 1970).
ویلسون، ایان، خون و کفن، مطبوعات آزاد (نیویورک 1998).
ویلسون، ایان، کفن مرموز، دابلدی و شرکت (گاردن سیتی، نیویورک 1986).
ویلسون، ایان، کفن تورین، پارچه تدفین عیسی مسیح؟، کتابهای تصویری (گاردن
سیتی، نیویورک 1979).
یادداشتها
1. همانطور که ایان ویلسون در نظریه قابل توجه مندیلیون خود پیشنهاد کرد.
نگاه کنید به ویلسون، کفن تورین، صفحات 118-124؛ 132-135.
2. تصویر پشتی کفن توسط دو مجموعه چهار سوراخ احاطه شده است، سه سوراخ در
تراز و چهارمی که بیشتر به سمت لبه پارچه قرار دارد، که با هم یک الگوی زاویه
راست را تشکیل میدهند. در نزدیکی آن چندین “علائم سوختگی فرعی نامنظم، مانند
جرقه های سرگردان” قرار دارند. ویلسون، … کفن تورین، ص 25. در یک طرف
تصویر شکمی، یک مجموعه سه سوراخ در تراز و یک علامت سوختگی قرار دارد که با
هم یک الگوی زاویه راست را تشکیل میدهند. در طرف دیگر تصویر شکمی، یک سوراخ
منفرد در تراز با دو علامت سوختگی قرار دارد.
یادداشت ویراستار: مقاله ای را در این وب سایت با عنوان لکه های قرمز روی
لیر و سایر نسخه های کفن اثر رمی ون هالست مشاهده کنید. این مقاله شامل
چهار عکس رنگی دقیق از نزدیک از سوراخ های سوختگی و همچنین تصویری از نور
عبوری از کفن است.
3. این آسیب به وضوح در عکس های کفن نشان داده شده است که با نور عبوری
روشن شده اند. نگاه کنید به ویلسون، کفن مرموز، مصور بین صفحات 46-47. همچنین،
به یادداشت ویراستار بالا مراجعه کنید.
4. نگاه کنید به دریسباخ، آلبرت آر.، جونیور، شواهد بیشتر برای یک تاریخ
قبل از قرون وسطی، اخبار کفن، شماره 61، صفحات 7-8. این الگوها همچنین به
عنوان “L شکل” توصیف شده اند. نگاه کنید به پاچی، استفانو ام.، تمام آن
خطاهای کربن 14، اخبار کفن، شماره 80، ص 6.
5. ون هالست، رمی، کفن لیر: یک مشکل در انتساب، طیف بین المللی کفن، شماره
20، ص 8 (در اصل در Sindon8:26 گزارش شده است). ویلسون، کفن تورین، ص 25.
…
6. ویلسون، کفن تورین، ص 25.
7. این مشاهده در سال 1978 توسط دکتر ری راجرز، یکی از اعضای STURP انجام
شد. نگاه کنید به ویلسون، کفن مرموز، ص 78، با استناد به L. Schwalbe و R. N.
Rogers، فیزیک و شیمی کفن تورین، ص 47، یادداشت 7.
8. در نسخه لیر، این سوراخ ها با رنگ قرمز نشان داده شده اند که ظاهراً نشان
دهنده اعتقاد هنرمند به این است که آنها لکه های خون بوده اند. این سوراخ ها
هنگامی که راهبه های فقیر کلر آسیبی را که ناشی از آتش سوزی چامبری در سال
1532 بود، ترمیم کردند، تعمیر نشدند. نگاه کنید به ون هالست، رمی، کفن لیر:
یک مشکل در انتساب، طیف بین المللی کفن، شماره 20، صفحات 6-11.
9. ویلسون، کفن تورین، ص 25. …
10. ویلسون، در تصور این آیین، تقریباً می تواند ورد “in nomine patris et
filii et spiritus sancti” را بشنود. ویلسون، کفن تورین، ص 25. در سال
1933، دون آنتونیو تونلی کفن را بررسی کرد و اعتقاد خود را مبنی بر اینکه این
آسیب احتمالاً ناشی از وارد کردن عمدی یک پوکر داغ به پارچه تا شده است، ابراز
کرد. ون هالست، رمی، کفن لیر: یک مشکل در انتساب، طیف بین المللی کفن، شماره
20، ص 8 (در اصل در Sindon8:26 گزارش شده است).
11. “آزمایش از طریق آهن سرخ شده” ممکن است با یک judicium Dei برابر باشد که
در آن خدا برای تأیید یارد یک ادعا مداخله میکرد. نگاه کنید به هکستر، سوگندهای مبهم و آزمایشات الهی در ادبیات قرون وسطی، صفحات 72-73. در قرون وسطی، آزمایش آتش به طور گستردهای برای تعیین گناه یا بیگناهی متهمان استفاده میشد. نگاه کنید به کرامر و اسپرنگر، چکش جادوگران، صفحات 225-226.
12. ویلسون، کفن تورین، ص 25.
13. دریسباخ، آلبرت آر.، جونیور، شواهد بیشتر برای یک تاریخ قبل از قرون وسطی، اخبار کفن، شماره 61، صفحات 7-8.
14. پاچی، استفانو ام.، تمام آن خطاهای کربن 14، اخبار کفن، شماره 80، ص 6.
15. دریسباخ، آلبرت آر.، جونیور، شواهد بیشتر برای یک تاریخ قبل از قرون وسطی، اخبار کفن، شماره 61، ص 8.
16. پاچی، استفانو ام.، تمام آن خطاهای کربن 14، اخبار کفن، شماره 80، ص 6.
17. دریسباخ، آلبرت آر.، جونیور، شواهد بیشتر برای یک تاریخ قبل از قرون وسطی، اخبار کفن، شماره 61، ص 8.
18. ویلسون، کفن تورین، ص 25.
19. دروز، در جستجوی کفن تورین، ص 22.
20. گاو، یادگار، شمایل یا فریب، ص 3.
21. ویلسون، کفن تورین، صفحات 118-124؛ 132-135.
22. ویلسون، کفن تورین، ص 133.
23. ویلسون، کفن مرموز، ص 113.
24. ویلسون، کفن تورین، ص 133.
25. ویلسون، کفن تورین، صفحات 132-135.
26. ویلسون، کفن تورین، صفحات 135-136.
27. ویلسون، کفن تورین، صفحات 136-137.
28. ویلسون، کفن تورین، صفحات 137-138.
29. ویلسون، کفن تورین، صفحات 138-139.
30. نگاه کنید به سگال، ادسا، شهر مبارک، صفحات 62-69.
31. سگال، ادسا، شهر مبارک، ص 62.
32. سگال، ادسا، شهر مبارک، ص 69.
33. ویلسون، کفن تورین، ص 136.
34. ویلسون، کفن تورین، صفحات 102-103.
35. ویلسون، کفن تورین، صفحات 104-105.
36. نگاه کنید به مارکوارت، جک، کفن تورین در قسطنطنیه: تاریخ، علم و شمایلنگاری، طیف بینالمللی کفن، شماره 26، صفحات 2-13.
37. ویلسون، کفن مرموز، ص 113.
38. ویلسون، کفن مرموز، ص 113.
39. ویلسون، کفن مرموز، ص 113.
40. ویلسون، کفن تورین، صفحات 132-135.
41. ویلسون، کفن مرموز، ص 113.
42. ویلسون، کفن تورین، صفحات 118-124؛ 132-135.
43. ویلسون، کفن تورین، صفحات 138-139.
44. ویلسون، کفن تورین، ص 25.
45. ویلسون، کفن مرموز، ص 113.
46. ویلسون، کفن تورین، ص 137.
47. ویلسون، کفن تورین، ص 137.
48. ویلسون، کفن تورین، ص 137.
49. ویلسون، کفن تورین، ص 137.
50. ویلسون، کفن تورین، ص 137.
51. سگال، ادسا، شهر مبارک، صفحات 73-76.
52. سگال، ادسا، شهر مبارک، ص 105.
53. ویلسون، کفن تورین، ص 137.
54. ویلسون، کفن تورین، ص 137.
55. سگال، ادسا، شهر مبارک، صفحات 73-76.
56. سگال، ادسا، شهر مبارک، ص 215.
57. دروز، در جستجوی کفن تورین، ص 28.
58. گاو، یادگار، شمایل یا فریب، ص 3.
59. ویلسون، کفن تورین، ص 137.
60. ویلسون، کفن تورین، ص 25.
61. سگال، ادسا، شهر مبارک، ص 215.
62. ویلسون، کفن تورین، ص 25.
63. ویلسون، کفن تورین، ص 25.
64. ویلسون، کفن تورین، ص 25.
65. ویلسون، کفن تورین، صفحات 132-135.
66. سگال، ادسا، شهر مبارک، صفحات 73-76.
67. ویلسون، کفن تورین، صفحات 104-105.
68. ویلسون، کفن تورین، ص 137.
69. ویلسون، کفن تورین, صفحات 138-139.
70. ویلسون، کفن مرموز، ص 113.
71. ویلسون، کفن تورین، صفحات 138-139.
72. ویلسون، کفن تورین، صفحات 146-147.
“`