جان بکوس<



جان بکوس



پیشگام در زبان‌های برنامه‌نویسی کامپیوتری،
آزمایشگاه واتسون IBM در دانشگاه کلمبیا، ۱۹۵۰-۵۲


John Backus at the SSEC

عکس سمت چپ: از جین فورد برنان، “آزمایشگاه واتسون IBM در دانشگاه کلمبیا: یک تاریخچه”، IBM، آرمونک نیویورک (۱۹۷۱). عنوان عکس می‌گوید: “جان بکوس، رهبر گروهی که فورترن را توسعه داد (۱۹۵۴-۵۷)، یکی از اولین برنامه‌نویسان SSEC بود.” پس از خدمت در ارتش ایالات متحده در جنگ جهانی دوم، بکوس مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضیات از مدرسه مطالعات عمومی کلمبیا در سال ۱۹۴۹ دریافت کرد و همچنین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته ریاضیات از کلمبیا در سال ۱۹۵۰ کسب کرد. او از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۲ در آزمایشگاه واتسون IBM در دانشگاه کلمبیا کار کرد و سپس رهبری گروه تحقیقات برنامه‌نویسی IBM را بر عهده گرفت و در سال ۱۹۶۳ به عنوان عضو IBM مورد تقدیر قرار گرفت. علاوه بر فورترن، بکوس همچنین BNF (فرم نرمال بکوس یا فرم ناور بکوس، کاربردی از گرامر مولد نوام چامسکی برای زبان‌های رسمی کامپیوتری) را توسعه داد، زبانی که برای توصیف رسمی زبان‌های برنامه‌نویسی کامپیوتری استفاده می‌شود، و نویسنده اصلی گزارش بازنگری‌شده Algol 60 بود. او در سال ۱۹۹۱ بازنشسته شد. نقل‌قول جایزه تورینگ ACM:

“برای مشارکت‌های عمیق، تأثیرگذار و ماندگار در طراحی سیستم‌های برنامه‌نویسی سطح بالا و کاربردی، به‌ویژه از طریق کار او بر روی فورترن، و برای انتشار پیشگامانه روش‌های رسمی برای مشخص کردن زبان‌های برنامه‌نویسی.”

ویدئوی جدید، ژوئیه ۲۰۲۲، از سخنرانی ۳۴ دقیقه‌ای بکوس در کنفرانس بین‌المللی تاریخ محاسبات لس آلاموس، ژوئن ۱۹۷۶. دقیقه ۴:۴۰: SSEC؛ ۲۰:۰۰: فورترن؛ ۲۹:۰۰: BNF؛ ۲۹: پرسش و پاسخ… ویدئو را ببینید (با تشکر از آلن اولی برای این نکته)

جان بکوس در خانه‌اش در اشلند، اورگان، در ۱۷ مارس ۲۰۰۷ درگذشت. در سال ۲۰۰۴، من مکاتبات زیر را با او پس از معرفی انجام دادم:

____________________________
تاریخ: چهارشنبه، ۳۱ مارس ۲۰۰۴ ۱۲:۰۶:۱۴ EST
از: فرانک دا کروز <[email protected]>
به: جان بکوس <[email protected]>
موضوع: تاریخ محاسبات دانشگاه کلمبیا
سلام جان،
خیلی خوشحالم که با شما تماس می‌گیرم. از زمانی که در جایی که هنوز آن را آزمایشگاه واتسون می‌نامیم شروع به کار کردم، شما قهرمان محلی ما بوده‌اید. اولین بار در سال ۱۹۶۵ در ارتش با محاسبات و فورترن آشنا شدم و در سال ۱۹۶۶ به کلمبیا آمدم (زمانی که IBM هنوز اینجا بود، در همین ساختمانی که الان در آن هستم، اما آن موقع این را نمی‌دانستم). در آن روزها، آزمایشگاه واتسون پر از تابلوهای کنترل، دسته‌های کارت و کابل‌های کوچک بود. من هنوز میز استیل‌کِیس دهه ۱۹۴۰ کسی را دارم و堆积‌ای از کتابچه‌های راهنمای EAM (اولین تجربه “برنامه‌نویسی” من روی ۴۰۷ بود).
پل [مک‌جونز] به وب‌سایتم درباره تاریخ محاسبات کلمبیا اشاره کرد:
http://www.columbia.edu/acis/history/
که همان‌طور که احتمالاً دیده‌اید، می‌توان از طریق لینک‌های بی‌پایان به زیرصفحه‌هایی درباره افراد، تجهیزات و رویدادها، به علاوه چندین کتاب و مقاله آنلاین دنبال کرد. وقتی متوجه شدم تقریباً قدیمی‌ترین فرد اینجا شده‌ام و منبع مورد علاقه همه برای نوستالژی هستم، شروع به کار روی این کردم.
اما وقتی شروع به نوشتن کردم، خیلی بیشتر به دوره‌های اکرت و آزمایشگاه واتسون علاقه‌مند شدم تا چیزهایی که خودم به خاطر می‌آرم. به‌ویژه وقتی شروع به دریافت تماس‌ها و ایمیل‌هایی از کهنه‌سربازان آن سال‌ها کردم، از جمله هرب گراش، اریک هانکام، الی کروویتز، کن شراینر و سیمور کونیگ، که احتمالاً همه را به خاطر دارید (و بیشترشان از طریق ایمیل قابل دسترسی هستند)، و همچنین بسیاری دیگر از سال‌های پس از ترک شما. اریک هنوز در همان آپارتمان، درست نزدیک اینجا زندگی می‌کند. الی در NYU است. هرب در دانشگاه تورنتو است.
این مکان تاریخ شگفت‌انگیزی دارد، تاریخی که در کلمبیا تا حد زیادی ناشناخته است، چه برسد به بقیه جهان. به طور اتفاقی، کلمبیا در سال جاری ۲۵۰مین سالگرد خود را جشن می‌گیرد و من به طور غیررسمی مورخ کامپیوتر این مناسبت شده‌ام، و به آرامی اما مطمئن مطالبی را در وب‌سایت C250 قرار می‌دهم:
http://www.columbia.edu/c250/
مثلاً هولریث (و به زودی اکرت) به عنوان “کلمبیایی‌های پیشگام زمان خود”، و همچنین در جلد یادبود (“ایستاده کلمبیا”).
اگر صفحات تاریخ محاسبات را نگاه کنید، می‌بینید که سعی کرده‌ام تعداد قابل توجهی از اولین‌ها (بعضی بحث‌برانگیز) را که کلمبیا و/یا آزمایشگاه واتسون در کلمبیا می‌توانند ادعا کنند، شناسایی کنم، مانند اولین محاسبات علمی خودکار، جلسه تأسیس ACM، و (این یکی در حوزه شماست) SSEC، که گروهی معتقدند اولین کامپیوتر با معماری فون نویمان است (به این معنا که قادر به اجرای برنامه ذخیره‌شده بود و دستورات و داده‌ها را در یک حافظه مخلوط می‌کرد، حتی اگر این حالت عادی کارش نبود و حتی اگر حافظه داخلی‌اش کوچک بود):
http://www.columbia.edu/acis/history/ssec.html
خب، نمی‌خواهم این یادداشت خیلی طولانی شود، پس با این می‌روم که خیلی خوشحال می‌شوم از شما بشنوم و هر چیزی که دوست دارید اضافه کنید (البته با ذکر منبع) و هر گونه اصلاحی را درج کنم. من اینجا یک بیوگرافی خیلی ضعیف دارم:
http://www.columbia.edu/acis/history/backus.html
و دوست دارم آن را پربار کنم، به‌ویژه در هر چیزی که به کلمبیا یا آزمایشگاه واتسون مربوط می‌شود. (در حال حاضر بحثی در گروه خبری Alt.Folklore.Computers درباره این است که اولین نصب‌های فورترن کجا بودند. کنجکاو هستم آیا پس از ترک آنجا با آزمایشگاه واتسون در تماس بودید و نسخه‌های اولیه را برای ۶۵۰ یا NORC آنها فرستادید.)
همچنین اگر خاطراتی از والاس اکرت دارید، می‌توانم آنها را به پروفایل او اضافه کنم:
http://www.columbia.edu/acis/history/eckert.html
قبل از اینکه C250 عمومی شود.
ممنون!
– فرانک
فرانک دا کروز
پروژه کرمیت
دانشگاه کلمبیا
612 خیابان غربی 115
نیویورک NY 10025-7799
ایالات متحده

____________________________
تاریخ: یکشنبه، ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۴ ۱۵:۰۰:۳۷ -۰۴۰۰ (EDT)
از: فرانک دا کروز <[email protected]>
به: “جان بکوس” <[email protected]>
رونوشت: “دکتر هربرت آر.جی. گراش” <[email protected]>
موضوع: تاریخ محاسبات کلمبیا (دوباره)
سلام جان،
هرب [گراش] من را تشویق کرد که دوباره با شما تماس بگیرم. چیز زیادی به پیام اولم ندارم اضافه کنم، جز اینکه از آن موقع کمی کاوش کرده‌ام و همان‌طور که هرب اشاره کرد، مطالب جدیدی درباره زمان اکرت در رصدخانه نیروی دریایی دارم:
http://www.columbia.edu/acis/history/navalobservatory.html
http://www.columbia.edu/acis/history/almanac.html
http://www.columbia.edu/acis/history/tableprinter.html
حتی اگر این‌ها ارتباط کمی با کلمبیا داشته باشند، فراتر از ارتباط اکرت، من سال‌های جنگ را جذاب می‌دانم، احتمالاً چون هر دو والدینم در جنگ بودند، پس با آن بزرگ شدم. حتی یک کتابخانه کوچک از تقویم‌های هوایی زمان جنگ روی قفسه کتابم دارم!
همین حالا مطالب بکوس را در وب مرور می‌کردم و متوجه برخی شباهت‌ها شدم:
شما به دانشگاه ویرجینیا رفتید، اما زود آن را ترک کردید و به ارتش پیوستید. من هم همین کار را کردم (نمی‌دانم UVA در زمان شما چگونه بود، اما در اوایل دهه ۱۹۶۰، همه فقط خودشان را مست می‌کردند).
شما در ارتش آموزش فنی دیدید؛ من هم همین‌طور (آنجا بود که پانچ کردن کلید، سیم‌کشی تخته و غیره را یاد گرفتم، و اولین بار فورترن و IBM 1410 متحرک را دیدم، جایی که برای برنامه‌نویسی اولین “سیستم‌های اطلاعات فرمان و کنترل” استفاده می‌شد — نمی‌دانم این خوب بود یا بد، اما تاریخ است).
شما بعد از ارتش به کلمبیا رفتید — من هم همین‌طور (مطالعات عمومی)، با باقی‌مانده مزایای GI Bill.
شما مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد را در کلمبیا گرفتید؟ (من هم همین‌طور) برخی از دوره‌هایی که در EE گذراندم (ما هنوز دپارتمان علوم کامپیوتر نداشتیم) همان‌هایی بودند که توسط هرب گراش و والاس اکرت شروع شده بودند (مثلاً: روش‌های عددی)، که آن موقع هنوز توسط اعضای سابق آزمایشگاه واتسون تدریس می‌شدند.
مثل شما (?) من هم به طور کاملاً غیرمنتظره‌ای حرفه‌ای در محاسبات ساختم و حالا، ۳۵ سال بعد، اینجا هستم. به هر حال، اریک هانکام تجربه مشابهی با شما در ارتش داشت — او کل دوره خدمت سربازی‌اش را در مدرسه گذراند! زندگی‌نامه او اینجا است:
http://www.columbia.edu/acis/history/hankam.html
به هر حال، بسیار سپاسگزار خواهم بود اگر چیزی برای مشارکت داشته باشید، چه به صورت خاطرات، اصلاحات یا عکس‌هایی از زمان حضور شما در کلمبیا، یا هر چیز مرتبط با آن. بیوگرافی مختصر من از بکوس:
http://www.columbia.edu/acis/history/backus.html
هنوز خیلی ناقص است، و مطمئنم فهرست انتشارات اصلاً کامل نیست (به هر حال، ما یک دست‌نوشته در کتابخانه کتاب‌های نادر خود داریم به نام “یک رویکرد انتزاعی به مسئله چهار رنگ و نظریه نقشه‌ها”؛ آیا این مال شماست؟).
گمان می‌کنم پروژه اصلی شما در آزمایشگاه واتسون SSEC بود. اینجا چیزی که درباره‌اش دارم:
http://www.columbia.edu/acis/history/ssec.html
من با بخشی به نام “آیا SSEC اولین کامپیوتر با برنامه ذخیره‌شده بود؟” به پایان رساندم، که خیلی دوست دارم نظرات شما را درباره‌اش بشنوم. به هر حال، گنجینه عظیمی از خاطرات فرهنگی SSEC در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی وجود دارد:
http://www.lib.ncsu.edu/archives/collections/pdf/brooke_mc268.pdf
اما به نظر می‌رسد تنها راه دسترسی به آن حضور فیزیکی است.
ممنون!
– فرانک

____________________________
از: “جان بکوس” <[email protected]>
به: “فرانک دا کروز” <[email protected]>
رونوشت: “دکتر هربرت آر.جی. گراش” <[email protected]>
موضوع: پاسخ: تاریخ محاسبات کلمبیا (دوباره)
تاریخ: یکشنبه، ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۴ ۱۴:۲۶:۰۳ -۰۷۰۰
سلام فرانک،
از اینکه به ایمیل قبلی شما پاسخ ندادم عذرخواهی می‌کنم، اما آن را در روزی دریافت کردم که همسرم فوت کرد و از آن زمان همه چیز آشوب بوده است. من هنوز خیلی مشغول ویرایش و انتشار کتابی هستم که او در هفت سال آخر عمرش روی آن کار می‌کرد و هنوز کامل نشده است.
فقط کمی از مطالب گسترده‌ای که آنلاین ارائه داده‌اید را کاوش کرده‌ام، اما آنچه دیده‌ام جذاب است. واقعاً شگفت‌انگیز است که چگونه توانسته‌اید این همه جزئیات کوچک را ثبت کنید. می‌توانستم برای همیشه لینک‌های جالبی که ارائه داده‌اید را دنبال کنم.
شگفت‌انگیز است که چگونه مسیرهای اولیه ما هم‌راستا بوده‌اند. و در زمان من هم همین‌طور بود، که به نظر می‌آمد همه در UVA فقط خودشان را مست می‌کنند. امیدوارم مثل من اخراج نشده باشید! “حرفه” من در کلمبیا هم با GI Bill تأمین مالی شد. من در رشته ریاضیات تحصیل می‌کردم.
زمان بسیار کمی در آزمایشگاه واتسون گذراندم. اما دوره‌ام در SSEC را با علاقه به یاد می‌آرم. (اگرچه فکر می‌کنم این ادعا که آن را اولین کامپیوتر “با برنامه ذخیره‌شده” بدانیم خیلی اغراق‌آمیز است—هرچند یکی از برنامه‌هایی که انجام دادم از برخی سلول‌های ذخیره‌سازی ویژه آماده‌شده به عنوان منبع دستور پس از ذخیره داده‌ها در آن استفاده کرد.) امیدوارم بتوانم کمکی کنم.
چیزهای زیادی برای گفتن هست و زمان خیلی کم، احتمالاً صحبت تلفنی راحت‌تر باشد. چه زمانی برای تماس مناسب است؟
– جان

____________________________
تاریخ: دوشنبه، ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۴ ۱۲:۴۴:۲۷ EDT
از: فرانک دا کروز <[email protected]>
به: “جان بکوس” <[email protected]>
رونوشت: “دکتر هربرت آر.جی. گراش” <[email protected]>
موضوع: پاسخ: تاریخ محاسبات کلمبیا (دوباره)
از اینکه به ایمیل قبلی شما پاسخ ندادم عذرخواهی می‌کنم، اما آن را در روزی دریافت کردم که همسرم فوت کرد و از آن زمان همه چیز آشوب بوده است.
این تقریباً بدترین چیزی است که می‌توانم تصور کنم، خیلی متأسفم. در مقایسه با آن، نوستالژی کامپیوتر بی‌اهمیت است.
من هنوز خیلی مشغول ویرایش و انتشار کتابی هستم که او در هفت سال آخر عمرش روی آن کار می‌کرد و هنوز کامل نشده است.
این باید سخت باشد. می‌توانم بپرسم موضوعش چیست؟
فقط کمی از مطالب گسترده‌ای که آنلاین ارائه داده‌اید را کاوش کرده‌ام، اما آنچه دیده‌ام جذاب است. واقعاً شگفت‌انگیز است که چگونه توانسته‌اید این همه جزئیات کوچک را ثبت کنید. می‌توانستم برای همیشه لینک‌های جالبی که ارائه داده‌اید را دنبال کنم.
ممنون، این یک کار عاشقانه است — اعتراف می‌کنم کمی نوستالژی برای روزهایی دارم که کامپیوترها توسط دانشمندان برای حل مشکلات جدی طراحی و استفاده می‌شدند، در مقایسه با امروز که عمدتاً دستگاه‌های سرگرمی خانگی و خرید هستند.
آنچه در این کار بیشتر دوست دارم این است که چگونه افرادی که مدت‌ها پیش اینجا بودند را جذب می‌کند. سایت در جستجوی وب ظاهر می‌شود، یا کسی به آنها می‌گوید، بعد برایم می‌نویسند، و این‌گونه رشد می‌کند. به علاوه لذت برقراری ارتباط دوباره با همکاران قدیمی را دارم (البته با اجازه آنها!)
شگفت‌انگیز است که چگونه مسیرهای اولیه ما هم‌راستا بوده‌اند. و در زمان من هم همین‌طور بود، که به نظر می‌آمد همه در UVA فقط خودشان را مست می‌کنند. امیدوارم مثل من اخراج نشده باشید!
نوشته را روی دیوار دیدم و قبل از اینکه اتفاق بیفتد ترک کردم — “نمی‌توانید من را اخراج کنید، خودم استعفا می‌دهم!” 🙂
“حرفه” من در کلمبیا هم با GI Bill تأمین مالی شد. من در رشته ریاضیات تحصیل می‌کردم.
GI Bill چیز فوق‌العاده‌ای بود. بدون آن، نمی‌دانم والدینم بعد از جنگ چه می‌کردند. من در رشته جامعه‌شناسی تحصیل کردم، از همه چیز، و很快就发现 کرد که کسی برای نجات جهان به شما پول نمی‌دهد، پس بعد از رانندگی تاکسی و کارهای عجیب دیگر، در دانشکده مهندسی و دپارتمان فیزیک کلمبیا کار کردم، جایی که برخی اساتید من را زیر پر و بال خود گرفتند و وظایف برنامه‌نویسی به من دادند — البته در فورترن! — روی مینی‌کامپیوترهای اولیه‌شان، و من را تشویق کردند که دوره‌های تحصیلات تکمیلی بگذرانم. نهایتاً با معافیت شهریه مدرک کارشناسی ارشد گرفتم، در مرکز کامپیوتر استخدام شدم، و از آن موقع اینجا کار کرده‌ام، هر دو فرزندم را هم با معافیت شهریه از کلمبیا فارغ‌التحصیل کردم، پس نمی‌توانم شکایت کنم.
زمان بسیار کمی در آزمایشگاه واتسون گذراندم. اما دوره‌ام در SSEC را با علاقه به یاد می‌آرم. (اگرچه فکر می‌کنم این ادعا که آن را اولین کامپیوتر “با برنامه ذخیره‌شده” بدانیم خیلی اغراق‌آمیز است—هرچند یکی از برنامه‌هایی که انجام دادم از برخی سلول‌های ذخیره‌سازی ویژه آماده‌شده به عنوان منبع دستور پس از ذخیره داده‌ها در آن استفاده کرد.) امیدوارم بتوانم کمکی کنم.
بله، می‌دانم این یک ادعای اغراق‌آمیز است 🙂
چیزهای زیادی برای گفتن هست و زمان خیلی کم، احتمالاً صحبت تلفنی راحت‌تر باشد. چه زمانی برای تماس مناسب است؟
هر زمانی بین حدود ۹:۰۰ صبح تا ۱:۰۰ بعدازظهر یا ۲:۰۰ بعدازظهر تا ۶:۰۰ عصر، به وقت شرقی، جز این پنج‌شنبه بعدازظهر که نزد دندانپزشک خواهم بود.
۱ xxx xxx-xxxx
ممنون که به من جواب دادید!
– فرانک

(بعد از آن از او خبری نشنیدم.)

عکس سمت راست: جان بکوس، از موزه تاریخ کامپیوتر.

در سال ۲۰۱۷، النور کولچین (که قبلاً کروویتز بود)، که در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۵۰ در آزمایشگاه واتسون بود، اظهار داشت: “من قطعاً [جان] بکوس را می‌شناختم. او در حال توسعه فورترن بود… چشم‌هایم را می‌بندم و می‌توانم او را ببینم. ما [در آزمایشگاه واتسون] از اولین کسانی بودیم که از فورترن استفاده کردیم. هر کریسمس، جشنی برگزار می‌کردیم، و چون افراد زیادی در خیابان ۶۱۲ غربی ۱۱۶ نبودند، و همیشه یک کیسه پر از هدایا داشتیم… همه یکدیگر را می‌شناختیم. من گاهی در SSEC کار می‌کردم، ما در حال محاسبه مدارهای سیارات بیرونی بودیم… یک محاسبه در SSEC در جریان بود، و من یکی را روی کامپیوترهای آزمایشگاه واتسون به عنوان بررسی داشتم. درخواست کردم اجازه بدهند در آزمایشگاه واتسون به کار ادامه دهم، چون در آن زمان در حال گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در کلمبیا بودم.” (ایمیل، ۷ آوریل ۲۰۱۷)

عکس سمت چپ: جان بکوس، از آرشیو IBM.

انتشارات منتخب

  • بکوس، جان دبلیو، “سیستم سرعت‌کدنویسی IBM 701”، IBM، نیویورک (۱۰ سپتامبر ۱۹۵۳)، ۴ صفحه.
  • بکوس، جان دبلیو، “سیستم سرعت‌کدنویسی IBM”، مجله انجمن ماشین‌آلات محاسباتی، جلد ۱ شماره ۱ (ژانویه ۱۹۵۴)، صفحات ۴-۶.
  • بکوس، جان دبلیو، و هارلن هریک، “سیستم سرعت‌کدنویسی IBM 701 و سایر سیستم‌های برنامه‌نویسی خودکار”، سمپوزیوم برنامه‌نویسی خودکار برای کامپیوترهای دیجیتال، دفتر خدمات فنی، وزارت بازرگانی ایالات متحده، واشنگتن دی‌سی (مه ۱۹۵۴)، صفحات ۱۰۶-۱۱۳.
  • “مشخصات سیستم ترجمه فرمول ریاضی IBM، فورترن”، بخش علوم کاربردی IBM، نیویورک (۱۰ نوامبر ۱۹۵۴)، ۴۳ صفحه.
  • آمدال، جی.ام، و جی.دبلیو. بکوس، “طراحی سیستم IBM نوع ۷۰۴”، آزمایشگاه مهندسی IBM، پوکیپسی نیویورک (۱۹۵۵)، ۱۱ صفحه.
  • بکوس، جی.دبلیو، و همکاران، “سیستم کدنویسی خودکار فورترن”، مجموعه مقالات کنفرانس مشترک غربی محاسبات ۱۹۵۷، صفحات ۱۸۸-۱۹۸.
  • بکوس، جی.دبلیو، “نحو و معناشناسی زبان جبری بین‌المللی پیشنهادی کنفرانس ACM-GAMM زوریخ”، مجموعه مقالات کنفرانس بین‌المللی پردازش اطلاعات، یونسکو، ۱۹۵۹، صفحات ۱۲۵-۱۳۲.
  • جی.دبلیو. بکوس، و همکاران، و پی. ناور (ویراستار)، “گزارش بازنگری‌شده درباره زبان الگوریتمی Algol 60”، CACM، جلد ۶، صفحه ۱؛ مجله کامپیوتر، جلد ۹، صفحه ۳۴۹؛ Num. Math.، جلد ۴، صفحه ۴۲۰. (۱۹۶۳)
  • جی.دبلیو. بکوس، “تاریخچه فورترن I، II، و III”، سالنامه‌های تاریخ محاسبات، جلد ۱ شماره ۱ (ژوئیه-سپتامبر ۱۹۷۹).

منابع

  1. برنان، جین فورد، “آزمایشگاه واتسون IBM در دانشگاه کلمبیا – یک تاریخچه”، IBM (۱۹۷۱)
  2. شاشا، دنیس، و کتی لازر، “خارج از ذهنشان: زندگی و اکتشافات ۱۵ دانشمند بزرگ کامپیوتر”، کوپرنیکوس / اسپرینگر-ورلاگ، نیویورک (۱۹۹۵)، ISBN: 0-387-97992-1.
  3. “مقالات جان دبلیو. بکوس ۱۹۵۴-۱۹۹۴”، کتابخانه کنگره ایالات متحده، ۲,۵۴۰ مورد.

منابع فورترن و Algol

  • “گزارش مقدماتی، گروه تحقیقات برنامه‌نویسی، بخش علوم کاربردی، شرکت بین‌المللی ماشین‌های تجاری، ۱۰ نوامبر ۱۹۵۴، مشخصات سیستم ترجمه فرمول ریاضی IBM، فورترن”، در کار، جان دبلیو. و نورمن آر. اسکات، ویراستاران، یادداشت‌ها: کنفرانس ویژه تابستانی درباره کامپیوترهای دیجیتال و پردازشگرهای داده، دانشگاه میشیگان، کالج مهندسی (تابستان ۱۹۵۵).
  • “کتابچه راهنمای مرجع برنامه‌نویس فورترن IBM 704” (۱۵ اکتبر ۱۹۵۶).
  • “کتابچه راهنمای مقدماتی برنامه‌نویس فورترن IBM 704” (۱۹۵۷).
  • “سالنامه‌های تاریخ محاسبات IEEE، شماره ویژه، ‘بیست و پنجمین سالگرد فورترن'”، جلد ۶ شماره ۱ (ژانویه ۱۹۸۴).
  • اکمان، تورگیل، و کارل-اریک فروبرگ، “مقدمه‌ای بر برنامه‌نویسی Algol (کتاب درسی در ALGOL)”، استودنت‌لیتراتور، لوند، سوئد (۱۹۶۴) و انتشارات دانشگاه آکسفورد، لندن (۱۹۶۷).

لینک‌ها (آخرین بررسی ۱ ژوئیه ۲۰۱۸)

یادبود

نیویورک تایمز، بخش تجاری، ۲۰ مارس ۲۰۰۷.


Scroll to top